دموکراسی خیابان یکطرفه نیست

۱۳۸۶ آذر ۲۶, دوشنبه

روزنامه کیهان در یادداشت تازه ای به بازتاب گزارش خود در باره رادیو زمانه پرداخته است و در آن همان حرفهای قبلی را تکرار کرده است. کیهان به نوشته های مهدی خلجی و ماه منیر رحیمی و دیگران پاسخ داده است و در این میان چند کلمه ای هم در باره دو یادداشت من آورده است. من در اینجا چند نکته ای را که مربوط به ادعاهای کیهان با ارجاع به نقد من است پاسخ می دهم و دوستان دیگر هم در صورت تمایل می توانند پاسخ تازه ای به کیهان بدهند. می کوشم بعضی از آنچه می خواستم در نقد سوم خود بنویسم نیز در همین حا بیاورم.
نویسندگان کیهان متن نوشته های دوستان زمانه را بیش از آن که خوانده باشند تفسیر کرده اند و گرنه شماری از ایرادها را مطرح نمی کردند. مثلا در باره مهمترین بخش ادعاهاشان که وابستگی است اگر نامه مدیر پرس نو را بدقت می خواندند در می یافتند که پاسخ چیست. کیهان می نویسد:
«مهدي جامي»، مدير راديو زمانه، در سلسله گزارش هايي كه روزهاي 25 و 27 آذر 1386، به عنوان يادداشت اول اين رسانه اينترنتي منتشر شده است، بدون هيچ گونه پاسخگويي به وابستگي «راديو زمانه» به «سرويس اطلاعات و امنيت هلند»، با رويكردي سياسي به تحليل گزارش روزنامه كيهان پرداخت.»
این برادران چه جور پاسخی می خواهند؟ استدلال بر عهده خود آنها ست که اتهام زده اند. وابستگی به سرویس اطلاعاتی از نطر من نقش خود در آب دیدن است. آنها چون به احتمال زیاد به نوعی به سرویس های اطلاعاتی موازی وابسته اند شیوه دیگری برای ادامه حیات رسانه جز وابستگی نمی شناسند. برای تنویر افکار ایشان و دیگرانی که ممکن است این حرفها را باور کنند می گویم که زمانه را یک هیات سی نفره از وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران و رسانه شناسان در کارگاه زمانه در جولای 2006 پایه گذاری کردند. گروهی از صمیمی ترین و فعالترین و باذوق ترین روزنامه نگاران جوان ایرانی که هیچ انگ وابستگی به آنها متصور نیست هم زمانه را همراه با گروهی از فرهیختگان با سابقه و خوشنام ایرانی اداره می کنند. من در نوامبر 2006 پس از یازده سال به تهران رفتم. اگر کوچکترین نشانی از وابستگی ما به یک سرویس اطلاعاتی موجود بود احتمال زیاد از آن سفر بر نمی گشتم. وانگهی من در همان یادداشت اول خود بروشنی نشان دادم که کیهان چنان جمع بزرگی از افراد و گروههای مختلف را به یک چوب رانده که محال است بتوان جز در مخالفت آنها با روشهای کیهانی وجه اشتراک شاخص دیگری میان آنها پیدا کرد.
زمانی گل آقا به حسن حبیبی که گفته بود باید اقشار آسیب پذیر را شناسایی کرد، به شوخی گفت: شما اقشار آسیب ناپذیر را شناسایی کنید که کار ساده تری است و باقی را جزو آسیب پذیرها بگذارید. حال باید به این اتهام زنندگان گفت: شما نشان دهید که چه کسی از نظر شما متهم و وابسته نیست تا معلوم شود دایره غیروابستگان از نظر شما چقدر کوچک است. امری که در نوبت بعدی موید آن خواهد شد که تحلیل من از ایشان به عنوان مانویان جدید تا چه حد درست است. اگر فهم مانویگری برای ایشان دشوار باشد می توانم بخوبی نشان دهم که اندیشه کیهانی یک اندیشه خوارجی است. اندیشه ای که جز گروه بسیار کوچکی همه را منحرف تلقی می کند.
باری اگر پاسخ روشن دوای درد این برادران باشد به صراحت می گویم که اگر کوچکترین نشانی پیدا کنند که زمانه وابسته به این یا آن سرویس اطلاعاتی است اولین نفری خواهم بود که از کار کناره بگیرم. سرمایه زمانه استقلال آن است و واقع این است که دارد هزینه های استقلال خود را می پردازد. دوسوی طیف ذوب شدگان در جمهوری اسلامی و ذوب شدگان در ضدیت با آن مخالف زمانه اند که می خواهد رسانه مردم باشد. هر دو سوی طیف مردم را نادیده می انگارند. یکبار این سوال را مطرح کرده بودم که چه کسی از رادیو زمانه می ترسد. حال باید بگویم: همه کسانی که برای مردم نقشی و وزنی قائل نیستند. این دست سیاست پیشگان فکر می کنند سرنوشت مردم را باید با سرویس های اطلاعاتی معین کرد. اگر با سرویس اطلاعاتی مورد علاقه آنها مرتبط نیستی لابد به سرویس اطلاعاتی مقابل آنها رابطه داری. اما ما رسانه ایم. با مردم رابطه داریم.
کیهان می نویسد: «در قسمت اول اين يادداشت با عنوان «همه متهمان آقاي شريعتمداري» وي «كيهان» را متهم كرد كه براساس ليستي از پيش تعيين شده بر «پرونده سازي»(!) عليه افراد و گروههاي سياسي مي پردازد.»
من درست متوجه نمی شوم که آن علامت تعجب برای چیست. روزنامه کیهان نان اش را از راه پرونده سازی می خورد. چه کسی است که این را نداند؟ بعد هم ادامه می دهد:
«اين در حالي است كه «راديو زمانه» تاكنون هيچ استدلالي را براي برگزيدن خط مشي «اسلام ستيزي» و «اشاعه فحشاي عريان» اقامه نكرده است، بلكه در قسمت دوم يادداشت «مهدي جامي» كوشش شده است كه گسترش فحشا امري موجه جلوه داده شود.»
این مساله فحشا از آن مسائلی است که کیهان باید بکوشد کمتر پایه بحث و طعن هایش قرار دهد زیرا ممکن است ناقدان در جواب خود بر گسترش عظیم فحشای ناشی از مدیریت همفکران ایشان در صحنه سیاست ایران انگشت بگذارند. کسی می تواند دیگران را متهم به اشاعه فخشا کند که خود پاکدامن باشد و از پاکدامنی دفاع کرده و آن را نهادینه کرده باشد. کشوری که دارد به بزرگترین بازار فحشا در منطقه تبدیل می شود و دخترانش را صادر می کند و زیر پرچم دولت اسلامی هیچگونه امنیت جنسی در خیابان و خانواده باقی نمانده است باید کمی فروتن باشد و به دور و بر خود بنگرد. توزیع فیلمهای پورنو یکی از پرسودترین حرفه های مورد علاقه درآن مملکت است. راه دور نمی روم. فقط یادآوری می کنم حرف مقامات انتظامی ایران را که به گردش پول بزرگ چند میلیاردی از فروش فیلم همخوابگی خانم هنرپیشه ای با نامزدش اشاره کرده بودند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
کار زمانه گسترش فحشا نیست. پاسخ دادن به سوالهایی است که در جامعه موج می زند و زیر حاکمیت سانسور و لاپوشانی بی جواب مانده است.
تازه این فقط اشاره به بخش خاصی از فحشا ست. اگر وارد بحثهای دیگری مانند اختلاس و ارتشا و کار-چاق-کنی و قاچاق و بی قانونی و فشارهای ناروای سیاسی و زندان و مجازاتهای غیرانسانی و بی برنامگی مزمن و اتلاف حرث و نسل و زیر پا گذاشتن شرع و قانون شویم دامنه سخن بسیار فراتر خواهد رفت.
در باره اسلام ستیزی هم پاسخ من مشابه است. باز راه دور نمی روم. به قول مرحوم بازرگان این فریادهای وااسلاما و تبلیغات سبک روسی برای دفاع از اسلام و البته تذبذب دینی در رفتار مدیران و رهبران و تسلط ریاکاری در جامعه اسلامی ایران و بدتر از همه دولتی کردن دین و تقلیل آن به ظواهر بزرگترین عامل خروج مردم از دین - و خروج از کشور دین دولتی شده - بوده و هست. بهتر است مدعیان کمی به خود و نتایج تدبیر مدیران در کارهای داخلی بنگرند و بعد زمانه را متهم کنند. آن نوع اسلام که ایشان می ورزند مطلوب هیج صاحب خردی نیست. در این قول مشهور شده پس از انقلاب بنگرید که هیچکس بهتر از این دست مسلمانان با اسلام ستیز نکرده است و اسلام را بی آبرو نساخته است. من روزگاری با معاون حزب نهضت اسلامی در تاجیکستان در همین باب گفتگو می کردم. از او پرسیدم بزرگترین خطر برای اسلام چیست؟ گفت خود اسلام!
نیاز به استدلال بسیار نمی بینم. باز هم راه نزدیک می روم: نویسندگان و پنهان پژوهان و اسلامخواهان کیهان در این بنگرند که چقدر روش کار و فکر و تبلیغ و روزنامه نگاری آنها مردمان را به سوی اسلام جلب کرده است که می خواهند دیگران هم از راه ایشان بروند؟ من یقین دارم که ایشان اگر گروههای بزرگی را از اسلام فراری نداده باشند کسی را به اسلام خود جلب نکرده اند. کسی که پای در گل خود مانده است خوب است زبان طعن بر دیگران ببندد.
نمونه اسلامخواهی کیهان در همان یادداشت پیشین ایشان بروشنی ثبت است. آنها برای دفاع از آنچه خود صحیح می پندارند به هیچ اصلی پایبند نیستند و مظهر کامل هدف وسیله را توجیه می کنند می شوند. این آن اسلامی است که قرار است ایشان بپراکنند و جهانگیر شود؟ یکبار دیگر این بخش از آن یادداشت را مرور کنید:
«چه سرنوشت لايحه جرائم اينترنتي در هاله ابهام باشد، چه امكان استنتاج و اجتهاد از متن قوانين موجود براي برخورد با شبكه اي كه فحشاي سیاه را مي گستراند، ميسر نباشد، چه ضرورت درك و دريافت آن صبغه سزاوارتر امنيت اجتماعي پديد نيامده باشد، هر چه كه باشد در فقه شيعه و در قانون مجازات اسلامي ايران، فقدان نص قانوني براي پيگرد و محكوميت سايت ها و گروپ هاي خرد و كلاني كه فحشاي سیاه را در سطوح گوناگون تبليغ مي كنند، نمي تواند دليلي براي عدم صدور حكم پيگرد و مجازات قانوني عاملان آن باشد.»
این اسلام است؟ کیهان اسلامخواه چگونه به خود اجازه می دهد حکومت اسلامی را به کار غیرقانونی و غیرشرعی برانگیزد؟ خلاصه سخن بالا این است که درست است که قانون نداریم و فقه شیعه در این باب سخنی ندارد اما این موجب نمی شود که کسانی را که کیهان متهم کرده است بازداشت نکنیم و تحت پیگرد قرار ندهیم! این همان امنیت مطلوب اسلامی است؟ شاهدی بهتر از این هست که نشان دهد کیهانیان به هیچ چیز جز سرکوب هر که مخالف آنها ست نمی اندیشند؟
کیهان با روشی عوافریبانه در پایان یادداشت جدید خود نوشته است: «راديو زمانه» در حالي ژست استقبال از «سياست ديالوگ با كيهان» را برگزيده است، كه عليرغم گذشت هشت روز از انتشار «گزارش تحليلي كيهان از پروژه ناتوي فرهنگي در هلند»، هنوز متن كامل آن گزارش را براي خوانندگان خود منتشر نكرده است و تنها به نشر متوني كه ادله اي بي پايه را در رد گزارش كيهان اقامه كرده اند، بسنده نموده است.
بسادگی باید گفت دموکراسی خیابان یکطرفه نیست. کیهان متهم می کند و پاسخها را درج نمی کند که سهل است خواستار پیگرد متهم شوندگان بر اساس قانون غیرموجود است اما انتظار دارد که حرفهایش عینا در زمانه بازنشر شود! با اینهمه، راه حل ساده است: هیچ دیالوگی یکطرفه نیست. هر گاه کیهان توانست خود را راضی کند که در مقابل داستان پردازی های خود نقدها و پاسخها را درج کند و به حیثیت افراد احترام بگذارد، زمانه نیز با کمال میل نظرات کیهان را منتشر خواهد کرد. ما دست کم قدم اول را برداشته ایم. مدیر کیهان را دعوت کرده ایم. اگر اهل دیالوگ باشند دعوت متقابل خواهند کرد. نتیجه هر دیالوگی که ناشی از چنین دعوتی باشد البته در زمانه منتشر خواهد شد. اما در کیهان هم منتشر می شود؟

مهدی جامی

هیچ نظری موجود نیست: